به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، "پژوهش در موسیقی مازندران و دسرکوتن" عنوان اثری از میرکا قاسمی است.
نویسنده در این کتاب به موسیقی منطقه مرکزی مازندران، محور اصلی موسیقی مازندران، موسیقی سازی، موسیقی آوازی، کتولی، کل حال، امیری، نجما، صنم، چارواداری، سورت، آقننه، طالبا، نوروزخوانی، چاووشی، نواجش، بزرگان موسیقی مازندران، شناخت دسرکوتن، ابعاد دسرکوتن، تاریخچه ساز نقاره، نقاره گیلکی و مازندرانی، نقاره سنندج، نقاره فارس، نقارهخانه، ناقارا، آوانگاری برای ساز دسرکوتن و نمونههایی از ساز نقاره پرداخته است.
نویسنده در این کتاب عنوان میکند شاید موسیقی منطقه مرکزی مازندران را بتوان غنیتر و نزدیکتر به شنیدههایی دانست که در خاطره تاریخی مردم این دیار جای دارد و همچنین ادامه داده است: البته این نکته را باید خاطرنشان کرد که جای جای این استان بزرگ، دارای آداب و رسوم خاص خود بوده و طبعا نوع موسیقی مطلوب و زیبای خود را دارد.
محور اصلی موسیقی مازندران، موسیقی مناطق مرکزی استان است که دارای پنج مقام آوازی تبری بلند، تبری کوتاه، کتولی بلند، کتولی کوتاه یا کل حال و میان کتولی از یک سو و بسیاری از قطعات سازی چوپانی از سوی دیگر است. بر محور این مقامهای آوازی، تعداد زیادی ریز مقام، منظومه، کیجا جان(ترانه) و قطعههای سازی و چوپانی و موسیقی مراسمی به وجود آمده است.
بر اساس این پژوهش، موسیقی سازی مناطق مرکزی مازندران به ۲ بخش مقامها و قطعههای اجرا شده با للـهوا (نی چوپانی) و دو تار و همچنین مقامها و قطعههای اجرا شده با سرنا و دسرکوتن است.
نویسنده اینچنین ادامه داده که موسیقی بومی مازندران که سینه به سینه تداوم یافته دارای تاریخی است به قدمت فرهنگ این دیار که از اشعار موجود میتوان به قدت آن پی برد. آفرینندگان موسیقی بومی، هنرمندان عامه هستند که در میان توده مردم زندگی میکنند؛ معمولا صدای خوش دارند و برخی هم عاشقانه ساز مینوازند.
موسیقی محلی را صاحبنظران بومی به عنوان موسیقی مقامی میشناسند، موسیقی محلی بیشتر بر اساس تکنوازی و تکخوانی استوار است. از آنجا که مردم با موسیقی ارتباط معیشتی و دائمی داشتند نحوه به کارگیری از آن، باعث شده که موسیقی مقامی به صورت موسیقی آوازی، تصنیفها، موسیقی آئینی، گوداری یا هراتی و موسیقی سازی شکل گیرد. اما همانگونه که برخی کارهای معیشتی به شکل گروهی انجام میشود موسیقی بومی هم میتواند بیانگر این بخش از زندگی در قالب گروهنوازی اجرا شود.
نویسنده در بخش دیگری از این کتاب به انواع موسیقی آوازی مازندران پرداخته که شامل کتولی پیشنوازی، کل حال، آواز امیری، نجما، صنم و چاروداری است.
کتولی
کتولی پیشنمازی یا پیشنوازی، آوازی است که در هنگام کار، غم و اندوه و حتی شادی خوانده میشود. آواز کتولی را با ساز للـهوا و سرنا مینوازند و مربوط به شرق مازندران و علیآباد کتول است که در گذشته بخشی از مازندران بود. پیشنوازی آهنگی است بدون کلام و قبل از شروع عروسی مینوازند تا اهالی از مکان عروسی باخبر شوند، این ملودی را با ساز سرنا و یک یا دو نقاره مینواختند.
کل حال
کل حال آوازی است که زنان هنگام پخت و پز میخوانند، این آواز همانند کتولی با سرنا یا للـهوا نواخته میشود. کل حال همان ملودی آقننه است.
امیری
آواز امیری در زمان قدیم طوری یا طبری نامیده میشد که در ارتباط با نام مازندران است، در موسیقی دستگاهی ایران در آواز دشتی، گوشهای وجود به نام "طبری" وجود دارد که اشارهای به آواز امیری است.
شاعر اشعار امیری که همان امیر پازواری است دوبیتیهای عارفانه و عاشقانهای را در ستایش حضرت علی (ع) و اولاد آن حضرت سروده، این آواز از عشاق دشتی شروع شده و به دستگاه شور فرود میکند.
نجما
یکی دیگر از آوازهای مازندرانی، آواز نجما است که اشعار فارسی دارد. ملودی نجما در دستگاه شور و از گوشه رهاوی تاثیر پذیرفته است. از نظر موسیقیایی با موسیقی فارس و مناطقی از خراسان شباهت دارد. آواز نجما مانند آواز امیری، ریتم ندارد در دستگاه شور ارائه میشود. تا به امروز شاعر آوازهای نجما، مشخص نشده است.
صنم
آواز صنم را گاهی حقانی هم میخوانند. این آواز، پدیده تفکرات، باورها و برداشتهای جدید اجتماعی است. مضامین اجتماعی را نسبت به زندگی اولیه و بدوی نشان میدهد و ملودی آن تاثیر گرفته از ملودی مناطق دیگر ایران است.
چارواداری
چارواداری نوعی از موسیقی آوازی مازندران است که زندگی پر پیچ و خم چاروداریهای مازندران را شرح میدهد. چارودارها، فروشندگان خردهپای گذشته مازندران بودند و چه بسا چارودارها همین ملودی را در حال سواره و یا پیاده به شکل آوازی میخواندند.
موسیقی مازندران علاوه بر بخش آوازی، از تصنیف هم برخوردار است، تصنیف مازندرانی نوعی شعر است که با آهنگی ریتمیک خوانده میشود.
سورت
سورت یا سورتخوانی، آوازی است که در رثای نامداران و پهلوانان خوانده میشود، سورتخوانی در مازندران به دلیل ریشه تاریخی، بازگو کننده مبارزات اجتماغی و یا حماسهها، شور و شوق و آرمانهای مازندران است.
آقننه
آقننه همان مادربزرگ پدری است. در ضمن این ملودی را بعضی از هنرمندان مازندرانی کل حال میدانند، قدمت این ملودی ۵۰ سال است و در دستگاه شور و آواز دشتی خوانده میشود.
طالبا
طالبا یکی دیگر از تصنیفهای مازندرانی است که ملودی آن معمولا با اشعار خواهر طالب یا سبتی نسا که در فراق برادر سروده و خوانده است و خوانده میشود. در بعضی از مراسم عزا به جای خواندن موری، آهنگ طالب را با همین اشعار میخوانند به ویژه برای شخصی که در غربت مرده باشد.
موسیقی آئینی مازندران شامل نوروزخوانی، چاووشیخوانی و نواجش (نوازش) است.
نوروزخوانی
نوروزخوانی از ملودیهای کهن محسوب میشود، خواندن این آواز از نیمه دوم اسفندماه آغاز میشود و نوروزخوانان به استقبال این عید میروند. نوروخوان اصلی بعد از حمد ستایش خدا و رسول اکرم و ائمه اطهار، به وصف خانه و اعضای خانه میپردازد و تقاضای انعام و عیدی میکند. ملودی نوروزخوانی معمولا در دستگاه شور و اغلب در دستگاه چهارگاه قابل اجرا است.
چاووشیخوانی
چاووشیخوانی را با اشعار مختلف به زبان فارسی میخوانند. چاووشیخوانی برگرفته از موسیقی ملی است، این آواز در گذشته به هنگام مسافرت زوار به اماکن مقدس یا به هنگام مراجعت آنها خوانده میشد. در واقع چاووشیخوانی سمبلی از درهم آمیختگی سنن موسیقایی ایرانیان و فلسفه آیینهای مذهب شیعه است. در حال حاضر این آئین به ندرت اجرا میشود.
نواجش یا موری
موری از آوازهای آئینی است که پس از درگذشت عزیزان توسط بستگان و معمولا زنان خوانده میشود و میتوان گفت نوعی مرثیه مازندرانی است. موسیقی آئینی، تلفیقی از باورها، سنن و رسوم، اعیاد، جشنها و مراسم را بازتاب میدهد. برخی معتقدند که آوازش نوازش در ارتباط با دوری فرزندان و گاهی برای نوازش فرزند کوچک، خوانده میشود.
ساز دسرکوتن
در زبان مازندران "دِ" به معنای ۲ و یا ۲تا، "سَر" به معنای سر یا بالای چیزی و "کوتِن" به معنای ضربه زدن و یا کوبیدن و در مجموع به معنای روی ۲ تا سر کوبیدن است. دسرکوتن مهمترین ساز کوبهای در مرکز مازندران محسوب میشود.
دسرکوتن مشکل از ۲ کوزه تخممرغی یا گلدانی شکل است که از یک طرف باز و از سر دیگر، بسته است، جنس بدنه را معمولا از سفال درست میکنند.
اندازه این ۲ کوزه، مختلف است، یکی بزرگتر و با صدای بم و دیگر کوچکتر و با صدای زیر ساخته میشود. بدنه کوزه بزرگتر، مدور و دیگچهای است در حالی که طبل کوچکتر، طرح کوزهای شکل دارد. قسمت پایین هر ۲ طبل، مسدود و صاف است که اجازه میدهد هر ۲ طبل بدن هیچ تکیهگاهی، صاف بر روی زمین قرار گیرند.
روی دهانهها پوست میکشند که اغلب پوست گاو یا شتر به ویژه پست سر گاو است و دور تا دور هر قطعه پوست، تعدادی سوراخ ایجاد میکنند که برای بندهای چرمی است که بر روی دهانه، محکم و ثابت میشود. بندها پس از عبور از سوراخهای تعبیه شده در پوست، درهم بافته و به یک طوقه فلزی در زیر بدنه وصل میشوند.
از آنجا که این بندها ثابت و بدون حرکت هستند برای شل یا سفت کردن دسرکوتن، نمیتوان آنها را کشید، پس برای تنظیم صدا قبل از نواختن، پوست را گرم میکنند.
پوست را قبل از کشیده شدن روی دهانه طبلها، دباغی میکنند، برای دباغی، پوست را به مدت ۲ روز در آهک قرار میدهند تا موهای آن کنده شود، البته از این روش در روزگاران گذشته استفاده میشد و اکنون از مواد شیمیایی قوی استفاده میکنند و در پایان، سطح پوست را با آب و صابون میشویند.
دسرکوتن با ۲ عدد چوب که از جنس درخت زردآلو، گردو، نارنج و یا از دیگر درختان جنگلی که چوب محکم دارند نواخته میشود، اندازه یکی از چوبها نسبت به دیگر کمی کوتاهتر و قطر آن کمتر است. به چوبهای دسرکوتن "کوتِنا" گفته میشود.
نویسنده برای آوانگاری ساز دسرکوتن اینچنین عنوان کرده است: نگاشتن ریتم برای این ساز به گونهای در نظر گرفته شده که نوازندگان سازهای کوبهای بتوانند به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند، هرچند که با دقت لازم هم میتوان این ساز را به شکل خودآموز، فرا گرفت.
نویسنده در بخش بزرگان موسیقی مازندران، ورود خوبی نداشته و در ۲ پاراگراف به نام بردن از برخی اسامی بزرگان موسیقی مازندران، بسنده کرده است. ضمن اینکه برای بخشهای مختلف موسیقی مازندران، نمونهای عنوان نکرده و فقط به تعاریف در این زمینه پرداخته است.
این اثر توسط انتشارات توسعه علوم در ۵۰۰ نسخه و به قیمت ۲۰ هزار تومان در سال ۹۸ منتشر شده است.
نظر شما